تبلیغات

آمار و اطلاعات

  • تعداد مطالب : 116
  • تعداد نظرات : 10
  • بازديد امروز : 129
  • بازديد ديروز : 115
  • افراد آنلاين : 1


ارسال شده در دسته کم توانی
بازدید : 2٫037

اوتیستیک

مرضیه نظری (کارشناس کاردرمانی- کارشناس ارشد روانشناسی)

شناخت کودکان اوتیستیک

اوتیسم (درخودمانی) عبارت است از ناتوانی کودک در برقراری ارتباط با مردم یا موقعیت ها، کودکان اوتیستیک اغلب با کودکان آرام مشتبه می شوند زیرا توقعات زیادی از والدین خود ندارند. بعد از نوزادی هیچ وابستگی نسبت به اشخاص نشان نداده برعکس به اشیاء مکانیکی وابسته می شوند.

در خود ماندگی عبارت است از ناتوانی کودک در برقراری ارتباط با دیگران یا موقعیت ها

نارسایی های رفتار اجتماعی؛

یک خصیصه ی کودکان اوتیستیک که به اتفاق آراء مورد تأکید واقع شده عبارت است از نارسائی های عمیق و وسیع در وابستگی اجتماعی که این کودکان در رفتارهای خود بروز می دهند.

از جمله الگوهای رفتاری متمایزی که در کودکان اوتیستیک وجود دارد شامل فقدان وابستگی به دیگران و قصور در همبستگی با والدین است.

مثلا چنین به نظر می رسد که این کودکان «نیاز» به دیگران و والدین خود ندارند. آنان به عنوان خردسال غالبا برای جلب توجه چنان که در کودکان عادی وجود دارد، گریه نمی کنند، خواهان در آغوش کشیدن و بوسیدن نیستند. غالبا ترجیح می دهند که منزوی بوده و در خود فرو روند.

 آنان همواره نسبت به رفت و برگشت های والدین بی تفاوت بوده و هنگام آسیب دیدن برای تسکین و راحتی والدین خود را جستجو نمی کنند. خلاصه آن که آن ها کمترین درگیری عاطفی را نسبت به محیط اجتماعی خود نشان می دهند.

تکلم و زبان در اوتیسم:

آن چه در وهله ی اول موجب سؤظن والدین می گردد این است که کودکان آن ها در شروع تکلم دیرکرد داشته باشند. در حدود ۵۰ درصد از کودکان اوتیستیک هرگز کنش تکلمی را ظاهر نمی سازند. آن دسته هم که صحبت می کنند الگوهای ویژه تکلم طبیعی را ظاهر نمی سازند به طوری که صحبت کردن آن ها از لحاظ کیفی با تکلم کودکان طبیعی و با تکلم کودکانی که سایر اختلال های تکلمی را دارا هستند تفاوت دارد.

تکرار بی معنی و طوطی وار لغات و گفته ها در تکلم کودکان اوتیستیک کاملا معمول است، تکرار بی معنی خاص کودکان اوتیستیک نیست. در رشد طبیعی زبان مرحله ای از تکرار طوطی وار کلمات وجود دارد که در سی ماهگی به اوج خود می رسد ولی بعد از آن اگر ادامه یابد بیماری تلقی می گردد.

کودکان اوتیستیک غالبا وقتی صحبت می کنند برای مقاصد ارتباطی نیست. آنان ممکن است صحبت کردن را برای مقاصد خودتحریکی مورد استفاده قرار دهند، که چنین به نظر می رسد فقط به عنوان آماده ساختن کودک برای بازخورد حسی عمل می کند. استفاده از تکلم برای محاوره بسیار محدود است و در واقع آنان مشکل زیادی برای صحبت کردن در مورد اوضاع یا حوادث بیرونی بی واسطه دارند.

بنابراین آنان به تجارب گذشته باز نمی گردند و از لحاظ کلامی حوادث آینده را پیش بینی نمی کنند. حتی کودکان اوتیستیکی که کنش تکلمی آنان در سطح بالایی است و تا حدودی از آن چه در اطرافشان می گذرد باخبرند، یک ضعف واقعی در هیجان ، تخیل، انتزاع، تصور و ابتکار نشان می دهند.

نابهنجاری هایی در پاسخ دادن به محیط فیزیکی:

ویژگی دیگر کودکان اوتیستیک عبارت است از پاسخ های نابهنجار به محرک های حسی. معمولا این ویژگی خود را به صورت واکنش کم یا بیش از اندازه نسبت به حوادث حسی مختلف یا حتی نسبت به حوادث یکسان نشان می دهد.

 بسیاری از کودکان اوتیستیک سوابق مشکوکی (ولی تأیید نشده) از کری و کوری دارند. ممکن است آنان نسبت به صداهای بلند، صدای مربوط به اسم خودشان و یا محرک های شدید و تکان دهنده و ترسناک تأثیرناپذیر باشند.

همچنین ممکن است به طرح های بصری برجسته در محیط از قبیل رفت و آمد افراد، نزدیک شدن ماشین ها و از این قبیل توجهی نشان ندهند. با این اوصاف، این تحریک ناپذیری ممکن است از لحاظ ماهیت بسیار قابل تغییر باشد.

 کودکی که به اسم خود حساسیت نشان نمی دهد ممکن است خش خش کاغذ دور آب نبات را بشنود یا هنگام ورق زدن روزنامه گوش های خود را بگیرد و فریاد بکشد. همچنین کودکی که چنان رفتار می کند که گویی کور است ممکن است یک تکه شیرینی را که در فاصله چند متری او افتاده تشخیص دهد.

این تأثیر پذیری قابل تغییر نسبت به محیط گاهی اوقات به عنوان نقص «حسی آشکار» که دلالت بر نقص حسی گیرندگان در سطح محرک های ارائه شده از قبیل کری دارد، نسبت داده شده است. تحقیقات نشان داده که کودکان اوتیستیک فقط به یک جزء از یک اطلاع حسی ارائه شده پاسخ می دهند که این پدیده را «انتخاب بیش از اندازه محرک» می نامند و دلالت بر آن دارد که وقتی کودکان اوتیستیک با علامت متعدد مواجه می شوند. غالبا به یک قسمت محدود از این علامت ها واکنش نشان می دهند.

چون یادگیری مستلزم پاسخ همزمان به علامت های چندگانه است، بنابراین تعجب آور نیست که قصور در دادن چنین پاسخی موجب عقب ماندگی شدید در یادگیری شود.

 

این انتخاب بیش از اندازه محرک به عنوان یک پایه احتمالی برای بسیاری از رفتارهای نابهنجار که خصوصیت اوتیسم را تشکیل می دهد، محسوب می شود. علاوه بر این که انتخاب بیش از اندازه به عنوان توجیهی احتمالی برای تغییرپذیری در حساسیت نسبت به اشیاء مشاهده شده محسوب می شود، به عنوان پایه ای برای مشکلات کودک در آموختن رفتارهای جدید، در تعمیم رفتارهای جدید، در رفتار اجتماعی، در آموختن از طریق مدل قرار دادن نیز محسوب می گردد.

خواهان یکسانی در محیط:

این کودکان غالبا به تغییر حساسیت بیش از اندازه نشان می دهند. مثلا آنان به عنوان کودکان خردسال الگوهای خشک و محدودی را که فاقد تنوع و تخیل است در بازی به کار می برند.

ممکن است قطعاتی را که با قرار دادن آن ها در یکدیگر می توان وسائل مختلف ساخت، به صورت یک خط طولانی و بی انتها دنبال هم ردیف کنند، و فقط هنگامی برآشفته می شوند که چیزی یا موضوعی این الگو را بهم بزند. آن ها ممکن است اشیاء مخصوص از قبیل اسباب بازی های خرد و کوچک، ریگ، مداد یا کتاب را جمع آوری کرده وآن ها را سخت حفظ کنند.

آنان ممکن است وابستگی شدیدی به اشاء نشان داده همواره خواهان آن ها باشند. به عنوان نمونه یکی از این کودکان دو مداد داشت که می خواست همیشه آن ها را با خود داشته باشد (هر کدام در یک دست) که هر گونه کوشش برای دور ساختن آن ها موجب رفتار خشم آلود او می شد. اغلب جزئی ترین تغییر (مثلا چند سانتی متر تغییر جای یک صندلی ) ممکن است موجب تحریک کودک به کوشش برای برگرداندن آن وضعیت به حالت قبلیش گردد.

رفتار خود تحریکی:

خودتحریکی به عنوان رفتار قالبی که معمولا به صورت رفتاری تکراری، ثابت و یکنواخت که متضمن هیچ کنشی جز آماده ساختن کودک برای تجارب حسی یا حرکات بدنی نیست نیز شناخته شده است. از جمله این حرکات شامل: جهیدن، پریدن، یورتمه رفتن، جنباندن سر و بالای بدن، خیره شدن به نور، چشم دوختن به یک نقطه نامعین، حرکت دادن یا چرخاندن چشم ها و ۰۰۰ . به نظر می رسد که تحریکات بینایی و شنوایی کانون عمده این رفتارها باشد.

بسیاری از کودکان اوتیستیک اکثر اوقات بیداری خود را صرف کارهایی می کنند که به نظر می رسد برایشان بسیار با اهمیت است، بدان حد که خیلی کم به چیز دیگری توجه می کنند.

در واقع آن ها برای منع شدن از این رفتارها مجدانه مقاومت می کنند و حتی گاهی اوقات به هنگام درگیر بودن با خود تحریکی خطر درد یا محروم شدن از غذا را نیز استقبال می کنند. به نظر می رسد رفتار خودتحریکی مزاحم تأثیر پذیری و اکتساب رفتارهای طبیعی تر کودک است. در واقع خودتحریکی به عنوان مانع اصلی برای درمان محسوب می گردد.

آنچه در وهله اول موجب سوء ظن والدین می گردد این است که کودکان آن ها در شروع تکلم دیرکرد دارند.

رفتار خود آسیب گرانه:

عجیب ترین رفتار کودکان اوتیستیک رفتار خود آسیب گرانه آن ها است که عبارت است از رفتاری که خود، صدمات عضوی به بدن خود وارد می کنند. از انواع رفتارهای خودآسیب گرانه می توان به موارد زیر اشاره کرد:

کوبیدن سر به زمین و دندان گرفتن دست یا پای خود (انواع شایع رفتار خودآسیب گرانه)، کندن و کشیدن مو، چنگ زدن و سیلی زدن به صورت، گاهی اوقات این کودکان ناخن های خود را با دندان هایشان می کنند، انگشت به چشمان خود می کنند و ۰۰۰ . شدت آسیب رساندن به بدن در کودکان متفاوت است.

بعضی از آن ها به صورت خود سیلی می زنند، سر خود را به زمین می کوبند، یا خود را دندان می گیرند ولی فقط جای سرخی یا کبودی و ضرب دیدگی آن باقی می ماند. رفتار خود آسیب گرانه در برخی به حدی شدید است که جمجمه خود را می شکنند، شبکیه خود را جدا می کنند و صدمات شدید بدنی بر جای می گذارند. عفونت ها از خطرهای دیگر این رفتارهاست.

در حالی که ضایعات مستقیم این رفتارها آشکار است، ضایعات غیرمستقیم نیز از این رفتارهای خودآسیب گرانه ناشی می شود. نخست آن که در بعضی کودکان این رفتارها به قدری شدید است (مثل کوبیدن سر به زمین) که لازم است برای جلوگیری از وقوع انها محدودیت ها و مراقبت های سخت بدنی اعمال گردد.

بدین ترتیب ممکن است که دست ها یا بازوهای کودک محکم به چارچوب تخت بسته شود، یا کودک در یک قفس توری قرار داده شود. در مواردی که محدودیت طولانی بوده است، تغییرات ساختمانی از قبیل کوتاه شدن پی ها و محدود شدن رشد حرکتی به علت استفاده نکردن از اعضاء ممکن است رخ دهد.

دومین نوع ضایعه غیرمستقیم این است که محدودیت رفتارهای کودک موجب محدودیت رشد روانی و تربیتی می گردد. زیرا والدین و کسانی که با این گونه کودکان کار می کنند اغلب از ترس رفتار خودآسیب گرانه آن ها، از دادن مسئولیت و خواستن مسئولیت از آنان اکراه دارند. لذا این گونه کودکان اغلب فرصت تأثیر و تأثر با محیط متقابل با محیط فیزیکی و اجتماعی را از دست می دهند.

کوشش های درمانی برای رفتارهای خودآسیب گرانه شامل استفاده از داروها، ممانعت ها و بازسازی عاطفی می گردد که هیچ یک از این روش ها در از بین بردن این رفتارها موفقیت آمیز نبوده است. درمان های موفقیت آمیزتر استفاده از فنون شرطی کردن عاملی از قبیل خاموشی و تنبیه می باشد.

هر چند بسیاری از کودکان اوتیستیک این گونه رفتارها را ظاهر می سازند ولی با تحقیقات جدیدی که صورت گرفته است، توانایی برای کنترل این رفتارهای خطرناک در حد وسیعی پیشرفت نموده است.

مهارت های ویژه

بسیاری از کودکان مبتلا به اوتیسم در بعضی زمینه ها پیشرفت های استثنائی نشان می دهند که متباین با سطح ضعیف کنش آن هاست. اکثر این توانائی ها در زمینه های معمولی موسیقی، مکانیک یا ریاضی است. به ویژه یک کودک ممکن است قادر باشد که ملودی های پیچیده و آهنگ های موزون را به یاد آورده و بنوازد.

 کانر با توجه به حافظه بی تأمل عالی کودکان اوتیستیک، این فرضیه را اظهار
می کند که این کودکان هوش طبیعی دارند ولی به علت کوتاهی در برقراری روابط اجتماعی دچار عقب ماندگی ذهنی است. هر چند اکنون آشکار شده است که حافظه بی تأمل عالی که در کودکان اوتیستیک ملاحظه می شود در طبقه مهارت های منزوی شده قرار می گیرد.

در واقع بسیاری از این کودکان در زمینه هایی که سودمندی آشکاری برای آن ملاحظه نمی شود پیشرفت استثنائی نشان می دهند. مثلا یک کودک هفت ساله مبتلا به اوتیسم بدون اغراق یک نابغه موسیقی بود. مثلا اگر با یک ملودی مواجه می شد
می توانست آن را دقیقا روی هر یک از نه آلت موسیقی متفاوت بنوازد.در حالی که این توانایی واقعا برجسته بود، سودمندی آن مورد تردید بود زیرا کودک نمی توانست نام خود را بگوید، استفاده از توالت را نیاموخته بود.

کنش های هوشی:

داده هایی که تا به این تاریخ به دست آمده نشان می دهد که اکثریت کودکان اوتیستیک از لحاظ عقلی عقب مانده اند. حدود ۶۰ درصد از کودکان اوتیستیک بهره هوشی پایین تر از ۵۰ داشته اند، ۲۰ درصد بین ۵۰ تا ۷۰ و ۲۰ درصد ۷۰ یا بالاتر. این کودکان در تست هایی که مهارت های دستی یا فضایی – بینایی و حافظه بی تأمل را اندازه می گیرند تمایل به انجام بهترین دارند ولی در مهارت هایی که نیاز به تفکر انتزاعی و رمزی با نتیجه گیری منطقی است بدترین عملکرد را دارند. گرچه اوتیسم و عقب ماندگی ذهنی یکسان نیستند، اغلب همراه یکدیگر در یک کودک وجود دارند.

عاطفه نا مناسب:

کودکان اوتیستیک به اوضاع و احوال به صورت یکنواخت یا نامناسب واکنش نشان می دهند. کودکان مبتلا در اوضاع هیجانی مختلف رفتار هیجانی تقریبا ثابت و یکنواخت نشان می دهند. دیگران ممکن است رفتار هیجانی شونده داشته باشند که از قهقهه و خنده هیستیریکی تا هق هق زدن با صدای بلند گریه کردن در نوسان باشد.

غالبا این واکنش های هیجانی مستقل از رویدادهای محیطی به نظر می رسند و کودک می تواند به سرعت از یک قطب به قطب دیگر برود بدون این که دلیلی وجود داشته باشد. به نظر می رسد که بعضی از این عواطف نامناسب مربوط به فقدان رفتار اجتماعی مناسب و ناتوانی در واکنش به علامت اجتماعی افراد دیگر است. مثلا ممکن است اگر شخص دیگر آسیب ببیند کودک بخندد یا وقتی دیگران خنده می کنند کودک فریاد بکشد و گریه کند.


 
برچسب‌های نوشته: ,
ارسال شده در تاریخ ۱۸ خرداد, ۱۳۹۳ - توسط :

1
نظرات

تبلیغات

امروز : شنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳


آخرین مطالب

مطالب تصادفی

آرشیو ماهانه


کلیه حقوق وبسایت برای رسانه آموزش نظری محفوظ می‌باشد

Copyright © 2014 - All Rights Reserved