تبلیغات

آمار و اطلاعات

  • تعداد مطالب : 116
  • تعداد نظرات : 10
  • بازديد امروز : 219
  • بازديد ديروز : 146
  • افراد آنلاين : 2


ارسال شده در دسته اختلالا ت رفتاری
بازدید : 2٫510

رفتارهای غیر طبیعی در دوران طبیعی رشد

فاطمه ذاکرزاده (کارشناس ارشد روانشناسی)

مکیدن انگشت :

یکی از عادت های ارضا کننده برای کودک مکیدن انگشت است . شیوع مکیدن انگشت از ۱۲ تا ۸۳% کودکان مختلف گزارش شده است .

میزان مکیدن انگشت در پسرها و دخترها تفاوتی ندارد . مکیدن انگشت ممکن است به علت ناکامل بودن حرکات لب یا ناکافی بودن عمل مکیدن یا مدت شیر خوردن است بدون توجه به اینکه کودک با چه وسیله ای شیر می خورد . قطع شیر خوردن به خصوص با فشار یا اجبار مخصوصاً موقعی که کودک با ولع شیر می خورد یا تغییر مرتباً ساعات شیر خوردن علل اصلی مکیدن انگشت ذکر شده است .

گرسنگی برای کودک همیشه همراه اضطراب و بیقراری است در حالی که در موقع خوردن شیر به تدریج کودک آرامتر شده و به خواب می رود . حال اگر قبل از آنکه کودک بخوابد شیر خوردن قطع شود کودک به مکیدن انگشت خود می پردازد تا به خواب برود و چنانچه این روش ادامه یابد و بعد از هر شیر خوردن مکیدن انگشت تکرار شود ، بعد از مدتی تبدیل به عادت طولانی برای کودک می شود .

در نوزادانی که هر چهار ساعت یک بار شیر می خورند مکیدن انگشت بیشتر از نوزادانی بوده است که هر سه ساعت طبق جدول مخصوص شیر می خورند . بعضی مکیدن انگشت را ناشی از محروم ماندن از مکیدن پستان یا پستانک می دانند و حتی عقیده دارند که در کدکانی که با قاشق شیر می خورند مکیدن انگشت زیادتر دیده
می شود . اما تحقسقات میلرو دنیس این نتایج را تأیید نکرد و آنچه که در این زمینه مهم به نظر می رسد روش شیر دادن و مقدار شیر داده شده می باشد .

از لحاظ درمانی معمولاً در دو تا سه سالگی لازم نیست درمان خاصی انجام گیرد . در مرحله اول بهتر است اضطراب و وسواس والدین را معالجه کرد . بعد از این مرحله باید توجه کودک را مخصوصاً بعد از سه سالگی ، از ناحیه ی دهان منحرف کرد و دست های او را به نحوی با وسایل دیگر مشغول کرد . مثلاً او را دنبال چیزی فرستاد یا وادارش کرد کاری انجام دهد . بدین ترتیب کودک نخواهد توانست انگشت خود را بمکد و کم کم عادت خود را از دست می دهد .

در کودکان طرد شده از مهر و محبت مادر که برای جبران نارضایتی خود به این عمل دست می زنند باید به اصلاح رابطه ی کودک و مادر اقدام کرد . کودکان در سنین بالا به علت ناراحتی های عصبی ، نداشتن دوست و احساس تنهایی این عمل را انجام می دهند و انگشتان خود را یگانه دوست خود می دانند . و با آن خود را مشغول
می کنند .

مکیدن انگشت عملی است که کودک در صورت داشتن فرصت کافی به آن مبادرت می ورزد . لذا نباید فرصتی به کودک داده شود تا این عمل را تکرار کند . پاشیدن فلفل ، رنگین کردن انگشتان ، موثر نخواهد بود بلکه روان درمانی به تنهایی و گاهی توأم با دارو های آرام بخش و رفع اشکالات تطبیقی کودک اکثراً نتایج مطلوبی
می دهد .

جویدن ناخن :

شاید یکی از فراوان ترین واکنش های نوروتیک و اختلالات عادتی ارضا کننده است که در کودکان و بزرگسالان مشاهده می شود . طبق تحقیق وکسلر و بیلینگ جویدن ناخن از ۵ سالگی شروع می شود و کم کم در ده تا پانزده سالگی به شدت خود می رسد . ولی اکثر مبتلایان را کودکان ۹ تا ۱۱ ساله تشکیل می دهند . جویدن ناخن در دختر ها فراوان تر از پسرها دیده شده است . گاهی حتی در یک خانواده ممکن است همه ی افراد به آن مبتلا باشند . جویدن ناخن بر خلاف مکیدن انگشت بر سر فرصت انجام
 نمی گیرد بلکه نشانه ی دلواپسی ، اضطراب یا ترس مثلاً از امتحان ، تنبیه و … است . برخی پژوهش گران عقیده دارند کودکانی که انگشتان خود را می مکند اکثراً آرام و بی خیال هستند ولی آنها که انگشتان خود را می جوند بیقرار ، مضطرب و دارای انرژی زیاد هستند و حتی در خواب نیز آرامش ندارند . جنب و جوش زیادی دارند ، دندان هایشان را به هم می سایند ، فریاد می کشند و خشم و غیظ در آنها به مراتب زیاد تر دیده
می شود .

گاهی کودک جویدن ناخن را از والدین خود یاد می گیرد و چون می بیند آنها در موقع ناراحتی این عمل را انجام می دهند لذا او هم برای رفع ناراحتی به این عمل مبادرت می ورزد .

از نظر وکسلر ۳ علت بر اساس تحقیقات او در جویدن ناخن مؤثر است :

۱- عصبانیت بیش از حد ۲- دلواپسی و تضادهای فکری و مخصوصاً قرار گرفتن کودک در موقعیت های حساس ، ترس آور و بلاتکلیفی و حالات هیجانی
۳- عادت

برای درمان جویدن ناخن باید به شناخت علت بیماری و رفع اضطراب ، هیجان و ناراحتی بیمار پرداخت که معمولاً از طریق روان درمانی و دارو درمانی اجرا می شود . به علاوه سرگرم کردن کودک با فعالیت های هنری ( نقاشی ، خیاطی ، خطاطی ، بافندگی، ورزش ) ممکن است مفید واقع شود .

حسادت

یکی از شایع ترین واکنش هایی است که اغلب در کودکان و نوجوانان مشاهده می شود و همیشه موقعی بروز می کند که عامل رقابت یا همچشمی مطرح باشد . حسادت واکنش تضادها و کشمکش های کاملاً ناشناخته و مهمی است که از دوران کودکی در شخص به وجود آمده و باقی می ماند و از لحاظ اجتماعی برای شخص حائز اهمیت است ، زیرا علاوه بر ایجاد عصبانیت ، تنفر و احساس خود کم بینی در کودک باعث می شود که در سنین بالاتر شخص تماس خود را با محیط و افراد اجتماع از دست بدهد و تنها بماند . حسادت غالباً با ترس درونی و خشم توأم است .

اکثر پژوهشگران معتقدند که حسادت در دختران به مراتب بیشتر از پسران مشاهده شده است و اینکه حسادت معقول یا کمی حسادت مانند اضطراب ، جهت پیشرفت در امور زندگی ضروری است اما حسادت بیش از حد در تطبیق و سازش کودک اختلال ایجاد می کند . بین سنین ۱ تا ۵ سالگی حسادت واکنشی طبیعی است و تقریباً در همه ی کودکان دیده می شود . محرک اصلی حسادت در کودکان تمایل به داشتن مادر به طور انحصاری است و موقعی به چشم می خورد که مادر کودک دیگری به دنیا می آورد حسادت در مقابل کودک نو رسیده ممکن است به صور مختلف مانند شب ادراری ، حالت غیظ و خشم ، اضطراب و افسردگی و حتی برگشت به عادات دوران کودکی تظاهر نماید . برخی عقیده دارند این نوع حسادت بیشتر در کودکان بین ۲ تا ۴ ساله به چشم می خورد .

چون قبل از دو سالگی هنوز کودک آنقدر عاقل نیست که حسادت بورزد . و بعد از ۴ سالگی چون کودک بزرگ شده و به کودکستان می رود و دوستانی در آنجا دارد حسادت کمتر مشاهده می شود . ولی در فاصله بین دو تا ۴ سالگی به علت وابستگی بیش از حد به مادر بیشتر ناراحت می شود .

بهترین روش پی بردن به حسادت نقاشی و بازی درمانی است . به عنوان مثال وقتی از کودکی خواسته شده نام اعضای خانواده را بنویسد ، کودک نام فردی را که دوست نداشت را یادداشت نکرد و یا در بازی کودک با عروسک های مختلف ، عروسکی که به نام شخص مورد تنفر نامگذاری شده توجهی نکرده یا او را پاره می کند و کتک می زند .

در خانواده هایی که بیش از دو یا سه فرزند دارند حسادت بیشتر به چشم
می خورد و حمایت مادر از یک کودک باعث ایجاد حسادت یا شدت آن در کودکان دیگر می شود . بنابراین والدین نقش مهمی در شدت یا کاهش حسادت داشته و باید حسادت کودکان خود را بپذیرند . تحمل داشته باشند و کوشش کنند که با محبت ، صرف وقت بیشتر با کودکان دیگر ( در حالات خواب کودک جدید و وقت گذاشتن بیشتر پدر خانواده با کودکان دیگر ) و متقاعد ساختن کودک بزرگتر ، واکنش حسادت را بتدریج کاهش دهند.

دروغ گویی

دروغ بیان مطالبی است که با حقیقت تطبیق نمی کند و دروغگویی یعنی اینکه شخصی به قصد گول زدن دیگران خلاف واقعه ای را بیان می کند . تمایل به تکذیب حقیقت یا دروغگویی موضوعی است که کودک به طور مستقیم یا غیر مستقیم با آن آشنا شده و بعداً جزء واکنش های او می شود . در دو سال اول زندگی خبرهای دروغ مربوط می شود به عدم درک و مهارت کودک در پی بردن و فهمیدن صحبت ها ، چون اولاً در این سن کودک نمی داند دروغ چیست و ثانیاً چون فرهنگ لغات او کامل نشده لذا نمی تواند آنچه را شنیده یا دیده است عیناً بیان کند . بنابراین در این سنین گفته های نادرست کودک را نمی توان حمل بر دروغگویی کرد . در چهار و پنج سالگی دروغگویی اغلب جنبه ی تخیلی دارد و کودک به شرح زندگی و تصورات خلاقانه اما به صورت خام و غیر دقیق کودکانه و خیالی خود می پردازد . شرح این تصورات به این منظور نیست که با دروغگویی مردم را گول بزند بلکه فقط می خواهد تصورات تخیلی خود را که فکر می کند وجود دارد یا از آنها لذت می برد با دیگران در میان بگذارد به طوری که اگر از کودک سوال شود این گفته ها حقیقت دارد یا نه ، مسلماً غیر طبیعی بودن آنها را تأیید می کند . معمولاً با بالا رفتن سن ، کودک بین حقیقت و خیال تفاوت می گذارد لذا کمتر به دروغگویی تخیلی می پردازد .

دروغگویی ممکن است به علت تقلید از والدین یا دیگران صورت گیرد . مثلاً مادری که در خانه هست به فرزندش می گوید «بگو مامان خانه نیست » در این حالات کودک دروغگویی را نوعی نفع شخصی می پردازد و به تقلید از والدین خود به دروغگویی می پردازد . در فواصل ۵ تا ۱۰ سالگی دروغگویی به معنای واقعی در کودکان ظاهر می شود که از نظر آینده وخیم است . خوشبختانه چون کودکان در این سنین وابستگی کامل به والدین خود دارند ، آنها می توانند با سعی و تدابیر عاقلانه دروغ پردازی فرزندان را به حد اقل برسانند .

دروغگویی ممکن است به منظورهایی از مجازات ، زمانی که از کودک بیشتر از توانایی جسمی و روحیش انتظار می رود ابراز شود . یا اینکه کودک برای پنهان کردن خطاهایی که مرتکب شده است یا حتی خجالت از بیان آنها به دروغگویی بپردازد . این نوع دروغگویی با شدت تنبیه یا مجازات رابطه ی مستقیم دارد .

دروغگویی کودکان ممکن است ارادی یا غیر ارادی و ناخود آگاه به منظور معینی باشد ، مثل بیان مطالب و قصه های ساختگی برای جلب محبت یا تحسین دیگران یا به خاطر نسبت دادن محاسن یا قدرت و شایستگی قابل تمجید به خود یا والدین .

گاهی هدف از دروغگویی ممکن است برای انتقام جویی و آزار شخص و کینه توزی باشد . عده ای نیز هدف معینی از دروغگویی ندارند ، بلکه بر اثر عادت و تربیت غلط دروغ می گویند .

برای درمان دروغگویی باید هر چه زودتر به رفع علت آن اقدام نمود . با صبر و شکیبایی ریشه اصلی گرایش به دروغگویی را پیدا کرد . برای این کار یک دوره ی روان درمانی طولانی به منظور نوسازی شخصیت و رشد جنبه های عاطفی ، اخلاقی و وجدانی ضروری است . ثابت شده است که رفع احتیاجات ضروری ، مادی ، عاطفی و حذف تنبیه و از بین بردن اعتراف و اقرار به دروغگویی یا رشوه دادن به کودک اغلب کمک موثری در پیشگیری و درمان دروغگویی است . والدین نباید در حضور کودک دروغ بگویند و در صورت اجبار باید سعی کنند کودک را به حقیقت امر آگاه سازند . چون دروغگویی کودکان اغلب به خاطرمکتوم داشتن خطاهایی است که مرتکب شده اند. بنا براین بهتر است والدین به کودکان بفهمانند که خود آنان هم وقتی به سن کنونی فرزندان خود بوده اند اغلب خطاهایی نظیر آنچه که از آنها سر زده مرتکب شده اند که با ارائه ی راههای صحیح از طرف بزرگان خانواده اصلاح شده اند و به آنها یاد داده
می شود که از اظهار خطا و تقسیر نترسند و عملاً ثابت کنند که خطا و اشتباه گناهش از دروغگویی کمتر است .

تیک یا جهش عضلانی :

تیک که بعضی به آن انقباض عادتی نیز می گویند ، عبارت است از حرکات ناگهانی ، سریع ، غیر ارادی و متناوب و تکراری که شبیه انقباض و تکانی یک عضله است . این حرکات ظاهراً به منظور خاصی صورت نمی گیرد ولی بی علت و بدون انگیزه هم نیست و در کودکان و نوجوانان شاد ، راضی ، ایمن و متعادل از نظر روانی ، عاطفی ، هیجانی کمتر دیده می شود . بین شدت تیک و شدت واکنش های عاطفی و هیجانی همواره رابطه نزدیکی وجود دارد . مثلاً مشاهده شده است که کودکی که از لحاظ تحصیلی هم از طرف اولیا مدرسه و هم به علت داشتن پدری سختگیر مورد سرزنش بوده و دچار تیک در سر شده ولی در تعطیلات تابستان این عارضه به کلی از بین
رفته است . در واقع تیک نمایانگر نوعی تخلیه روانی و نشانه ی ناراحتی های عصبی است و به همین جهت آن را یکی از علائم نوروتیک به شمار می آورند . تیک ها معمولاً در خواب از بین می روند و یا با فعالیت های روزانه کاهش می یابند .

تیک در کودکان شایعتر از بالغین است و میزان هوش در ایجاد تیک دخالتی ندارد و شروع آن در ابتدا موقتی است و در صورتی که ادامه یابد و به طور صحیح درمان نشود ممکن است دائمی و مزمن شود . تیک های گذرا معمولاً همه روزه ظاهر و بیش از یک سال متوالی دوام ندارد ولی در نوع تیک مزمن چه به صورت حرکتی و یا به صورت صوتی ممکن است بیش از یکسال طول بکشد و باعث اختلال در کارکردهای اجتماعی بشود . در تیک مزمن هیچوقت تیک حرکتی و صوتی توآم نیستند در صورتی که در نوع ژیل دولاتورت تیک صوتی و حرکتی بطور توآم دیده می شوند .

تیک را بعضی ها ارثی می دانند و می گویند در بعضی خانواده ها زیاد دیده می شود . چون در این خانواده ها غالباً میزان درگیریها ، بیماریهای عصبی و هیجانات زیاد است . لذا بهتر است تیک را یک پدیده خانوادگی بدانیم نه ارثی .

در درمان تیک نباید به نوع تیک اهمیت داد بلکه باید کودک را درمان کرد . والدین باید بدانند که تیک عادت نیست زیرا عادت را می توان کنترل کرد در حالی که تیک غیر ارادی و بدون کنترل صورت می گیرد .

برای درمان تیک روان درمانی به صورت رفتار درمانی مخصوصاً به صورت شرطی کردن منفی که باعث خستگی عصبی عضلانی می شود ممکن است موثر باشد . مصرف داروهای آرام بخش و رفع هیجانات بیمار توأم با روان درمانی غالباً نتیجه خوبی می دهد .

 

منبع :

میلانی فر ، بهروز ، ۱۳۸۳ ، روانشناسی کودکان و نوجوانان استثنایی ، تهران ، نشر قومس

ارسال شده در تاریخ ۵ تیر, ۱۳۹۳ - توسط :

1
نظرات

تبلیغات

امروز : چهارشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳


آخرین مطالب

مطالب تصادفی

آرشیو ماهانه


کلیه حقوق وبسایت برای رسانه آموزش نظری محفوظ می‌باشد

Copyright © 2014 - All Rights Reserved